پایان باز

پایان باز ،نقطه ورود به هزارراه استنتاج است

پایان باز

پایان باز ،نقطه ورود به هزارراه استنتاج است

فیلم Memento


فیلم Memento به کارگردانی Christopher Nolan این فیMementoلم محصول سال 2000 هست و هم اکنون رتبه 32 رو در دسته بندی سایت IMDB از آن خود کرده است.


برداشت من از این فیلم این هست که پیغام این فیلم جزو ساده ترین اما مهمترین عوامل بسیار موثر در زندگی انسان ها به شمار میاد. اونقدر مهم که فقدانش می تونه باعث گرفتن جان یک نفر بشه و وجودش می تونه جان همون فرد رو نجات بده، همونطور که زندگی شخصیت اول فیلم " لنی " رو هر روز نجات می داد.


یک لحظه خودتون رو بزارین تو شرایط بیماری " لنی ". هر روز صبح که از خواب بلند میششین نمی دونی کی هستی!! نمی دونی کجا هستی! اسمت چیه! و حتی چرا هستی!!

فکر می کنین چند وقت می تونین اینطوری به زندگی ادامه بدین؟ 1ماه؟ 1سال؟ مطمئنم که به ماه نمی کشه که آدم خودشو حلق آویر می کنه ( البته اگر عاقل باشه راه هایی با درد کمتر رو انتخاب می کنه) . اما  "لنی" همچنان به زندگی خودش ادامه می ده! تنها چیزی که جان لنی رو نجات می ده چیزی نیست جز هدف و انگیزه .


ادامه مطلب ...

فیلم beautiful mind

You are all my reasons


فیلم Beautiful mind به کارگردانی Ron Howard این فیBesutiful mindلم محصول سال 2001 هست و هم اکنون رتبه 223 رو در دسته بندی سایت IMDB از آن خود کرده است.


برداشت من:

دکتر نش ریاضی دان برزگ و برجسته سر یکی از کلاس هاش از دانشجوی جوان یاد می گیره که برای حل مسائل فقط یک راه وجود نداره!! زمانی که دکتر نش به اسکیزوفرنی مبتلا می شه و افراد تخیلی زاییده ذهنش رو وارد زندگیش می کنه تا جایی که تحت درمان روانپزشک قرار می گیره باور نداره که واقعا تحت تاثیر این بیماری قرار گرفته.روزی متوجه این قضیه می شه و باور می کنه که بیماریه.از نظر دکتر فقط یک راه درمان وجود داره که بسیاد هم دردناک است اما دکتر نش یاد گرفته که همیشه راه حل های دیگری هم برای حل مشکلات هست. پس سعی می کنه خودش مشکلش رو حل کنه. نکته اصلی فیلم دقیقا همین جاست که چه مراحلی رو برای درمان نیاز داره.


ادامه مطلب ...

فیلم apocalypto

ترس یک بیماریه


فیلم Apocalypto به کارگردانی Mel Gibson که نویسنده این فیApocalyptoلم هم هست. نکته قابل توجه برای من این بود که نویسنده دیگر فیلم اقای فرهاد صفی نیا هستش که خوب ایرانی هستن و مایه فخر افرادی مثل من که همیشه مفتخر بودیم تا اینکه بهمون افتخار بشه!!!


برداشت من از فیلم اهمیت شناخت ترس و زمان ترسیدن هست و مهم تر از اون غلبه بر ترس. از ترس به عنوان یک بیماری یاد میشه بطوریکه از جنگجویان قبیله که تعدادی آواره غارت شده قبایل دیگر رو دیده اند خواسته میشه با سایر افراد قبیله در این مورد صحبتی نکنن تا این ترس مثل یک بیماری مهلک همه گیر نشود:

" ترس یک بیماریه ،اون تو روح هرکسی گرفتارش بشه رسوخ می کنه "


شخصیت اول فیلم تاجایی بر ترس خودش غلبه کرده که حتی زمانی که نوبت به قربانی کردن اون میرسه به دوستش میگه که الان زمان مرگ من نیست.. ودرتمام صحنه ها جهره قهرمان فیلم بین چهره های وحشت زده سایرین همانند نقطه سفیدی در سیاهی زمینه تابلو نقاشی قابل تمیز دادن هستش.


ادامه مطلب ...

فیلم Inception


فیلم Inception به کارگردانی Christopher Nolan این فیInceptionلم محصول سال 2010 هست و هم اکنون رتبه 61 رو در دسته بندی سایت IMDB از آن خود کرده است.


برداشت من از این فیلم بسیار زیبا این بود که تقریبا برای تمام بیماری ها راه درمان یا حداقل راه جلوگیری از رشد اون بیماری ویا مسکن وجود دارد یا بوجود خواهد آمد اما تنها ویروسی که بسیار مسری است و بسیار آرام و بی صدا عمل می کنه یک فکر هست. فقط لازم است تخم یک فکر را در ذهن کسی بکاریم و کنار بایستیم و شاهد آن باشیم که چگونه ذهن حاصلخیز فرد برای رشد و نمو این تخم ، تک تک استدلال های منطقی فرد را قربانی می کند تا اون تخم به بلوغ خود برسد و آنوقت است که میتوان تاثیر این فکر رشد کرده را مشاهده کرد. هرچه این فکر قوی تر می شود قدرت دفاعی ذهن در برابر آن کاهش می یابد تا جایی که هیچ جای شک و تردیدی در درستی آن به خود راه نخواهیم داد.


-----> ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

آغازنامه

آن گاه ادیبی به او گفت: برای ما از سخن گفتن و کلام بگو. و او در پاسخ گفت: « انسان زمانی سخن می گوید که با اندیشه های خود در صلح و آرامش نباشد و وقتی که دیگر نتواند در تنهایی دل خود بماند، در لبهایش زندگی می کند و صدا برای او وسیله ای می شود برای شادی و و آسودگ خاطر و گذراندن وقت. وبسیاری از سخنان شما اندیشه را در غم و اندوه فرو می برد. زیرا اندیشه پرنده ای آسمانی است که شاید بتواند در قفس سخن بال هایش را باز کند،اما نمی تواند به پرواز درآید.»
بخش سخن گفتن از کتاب پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران

همیشه نظرم این بوده که هیچ چیز مطلقی تو این دنیا وجود نداره همینطور هم هیچ پدیده ای یک وجهی نیست و ابعاد مختلفی داره.. اما ما فقط از بعد خودمون نگاه می کنیم و برداشت داریم. به همین خاطر هست که فکر می کنم در زمینه قضاوت هیچ وقت عدالت محض وجود نخواهد داشت.
دلیل انتخاب اسم پایان باز هم همین تفکر من هست که از هر رویداری می شه هزار جور برداشت متفاوت داشت و من دوست دارم این برداشتم رو اینجا بیان کنم و نظر دیگران رو هم بدونم تا ذهن وافکارم تک بعدی رشد نکنه.
البته یه نکته دیگر اینکه من همیشه عادت دارم همه کارا رو باهم انجام بدم و به تعادل1 در زندگیم پایبندم (حداقل دوست دارم پایبند باشم) پس بخش های این وبلاگ بسیار متفاوت خواهد بود که حتی شامل بخش های فنی و علمی و ورزشی و ... هم که دغدغه های من به حساب میان خواهد بود.

پی نوشت:
1. روزی مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به او گفتند:" ای شیخ فلانی روی آب راه میرود " شیخ گفت:" وزغ نیز روی آب راه میرود" دوباره گفتند :" فلانی در هوا پرواز میکند " شیخ گفت:" مگس نیز در هوا پرواز میکند" مریدانش گفتند:" شخصی در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود" شیخ گفت:" شیطان هم در چشم به هم زدنی از شهری به شهری میرود" آنگاه شیخ رو به مریدانش کرد وگفت:" مرد آنست که در میان همنوعانش بنشیند و بپاخیزد وداد وستد کند وبخورد وبخوابد ولی دل او یک لحظه از یاد خدا غافل نشود"